به گزارش مشرق، «محمد اسماعیلی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
برجام به امضای هیچیک از طرفها نرسیده و حاوی مفادی برای تصویب یا اجرایی شدن آن نیست اما در عین حال مجموعهای از «اقدامات داوطلبانه» میباشد که گروه ۱+۵ طبق آن بایستی تحریمهایی را که ذیل قوانین امریکا، قوانین اتحادیه اروپا و قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران وضع شدهاند، مرتفع کند.
بیشتر بخوانید:
تحلیلگر آلمانی: ترامپ لبه تیغ راه میرود
امریکا- اروپا نه تنها به تعهدات خود پایبند نبوده بلکه بهواسطه تصویب و اجرای قوانین بسیاری مانند کاتسا و آیسا توافق هستهای را «نقض»کردهاند، با این توجیه که برجام به امضای طرفها نرسیده و بر اساس «اقدامات داوطلبانه» و نه تعهدات الزامآور استوار شده به شکل یک تعهد سیاسی رفتار کرده است.
به واقع ایالات متحده امریکا برجام را در زمره تعهدات سیاسی غیرالزامآور تفسیر، خروج از این توافق بینالمللی و بهتبع آن احیای تحریمهای هستهای (تعلیق شده)ضدایرانی را فاقد تناقض با قوانین بینالمللی میداند.
حال این پرسش مطرح است که با استدلالهای ذکر شده امریکاییها، این کشور میتواند از برجام (بدون پرداخت هزینه) خارج شود؟ و در صورت چنین رخدادی طرف ایرانی میتواند ایالات متحده را وادار به اجرای تعهدات کند یا خیر؟
در ادامه میتوان از دو جنبه به مسئله پرداخت ؛۱- برجام یک سند حقوقی الزامآور است و آثار حقوقی دارد؟ و ۲- ایران میتواند امریکا را ملزم به پرداخت هزینه و حداقل وادار به اجرای تعهدات کند؟
۱-۱- برجام به این دلیل که تعهدات الزامآوری را برای کشورها ایجاد کرده است یک توافق (حقوقی) بینالمللی و نه صرفاً سیاسی است و طبق اصول قانون اساسی(اصل۷۷ و ۱۲۵) صرفاً یک تعهد سیاسی به شمار نمیآید و به همین دلیل به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
اصل۷۷قانون اساسی اشعار میدارد: «عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. »
البته فراموش نکنیم که شکل تصویب برجام در مجلس باید به همان صورتی انجام میگرفت که در تصویب یک لایحه انجام میگیرد(که همین مسئله نیز یکی از دلایل پایبند نبودن امریکا به متن برجام است).
۲-۱- ماده ۷ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹ وین، صرف یک عمل و رفتار در پذیرش مفاد یک توافق را مبنای رضایت در یک معاهده بینالمللی و اجرای تعهدات کشورها میداند و به همین دلیل امریکا با این توجیه که برجام را امضا نکرده است نمیتواند از آن خارج شود و یا از اجرای تعهدات خود سرباز زند.
کنوانسیون معاهدات صرف پذیرش یک معاهده را حاوی مسئولیتهای حقوقی برای طرفین دانسته و «عمل به جای رضایت مکتوب» را مسموع قلمداد میکند کمااینکه درماده ۱۹۱ قانون مدنی هم میآید: « عقد محقق میشود به قصد انشا به شرط مقرور نبودن به چیزی که دلالت بر قصد کند».
۳-۱- هرچند متن توافق هستهای بر اساس «اقدامات داوطلبانه» نگاشته شده اما به دلیل اینکه قطعنامه ۲۲۳۱، تعهدات داوطلبانه سیاسی مندرج در برجام را ذیل خود تعریف میکند تعهدات سیاسی موردادعای امریکا را به تعهدات حقوقی الزامآور ذیل منشور ملل متحد تبدیل میکند. کمااینکه دربند ۲ این قطعنامه شورای امنیت از همه دولتهای عضو، سازمانهای منطقهای و بینالمللی میخواهد از طریق خودداری از اقداماتی که اجرای تعهدات وفق برجام را با مشکل روبهرو مینماید، خودداری کند.
۲- در صورت خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای طرف ایرانی گزینههای متعددی جهت انتخاب خواهد داشت: از سرگیری بخشی از برنامه هستهای ، احیای حقوق جامعه ایرانی از مکانیزم مندرج در برجام که با محوریت شکایت به کمیسیون مشترک برجام و پیگیری از مجاری پیش بینی شده در حقوق بینالملل.
۱-۲- طرف ایرانی برای خروج امریکا از برجام از کانال چهارگانه حلوفصل اختلافات (طبق ماده ۳۶ و۳۷ و همچنین پیوست ۲ برجام) عمل کند.
برگزاری بیش از۱۰جلسه کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونان وزیر امور خارجه (به عنوان گام نخست حل و فصل اختلافات) و برگزاری کمیسیون مشترک برجام در سطح وزیران با حضور آقای ظریف و وزیران کشورهای۱+۵ نشان میدهد، طرف ایرانی تاکنون به دوگانه ازچهارگانه حلوفصل اختلافات توجه داشته است.
نکته مهم اینکه در حالی جلسات کمیسیون مشترک در دو سطح معاونان وزیران امور خارجه و وزیران امور خارجه برگزار شده که هیچگاه موضوع نقض برجام از سوی اروپا در این جلسات نیز بررسی نشده و درخواست برای برگزاری این جلسات از سوی ایران با محوریت نقض برجام از سوی امریکا و نه امریکا–اروپا انجام شده است.
دو گام بعدی از چهار گانه حل اختلافات شامل هیئتی سه نفره و گام بعدی شامل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد است. در گام سوم که هیئتی سه نفره است در عمل نظر هیئت سه نفره نظری مشورتی است و نه الزامآور و از نظر حقوقی فاقد ارزش آنچنانی است.
در گام چهارم (یا همان شورای امنیت)حل و فصل اختلافات ، امریکا در صورت طرح شکایت ایران تنها با رأی منفی ادامه تعلیق تحریمهای ضدایرانی را لغو و شش قطعنامه تعلیق شده شورای امنیت علیه کشورمان را بهروزرسانی میکند.
مکانیزم حل اختلاف و مشخصاً نوع رأیگیری (برای ادامه تعلیق تحریمها) در شورای امنیت قاعدتاً نمیتواند امریکا را ملزم به اجرای تعهدات و بازگشت دوباره به توافق(در صورت خروج ترامپ از آن) ملزم کند، بنابراین باید مسیرهای فرابرجام پیشبینی شده در حقوق بینالملل را هم مورد مداقه قرار داد.
۲-۲- طرح شکایت طرف ایرانی جهت وادار کردن امریکا به اجرای تعهدات برجامی بسیار دور از ذهن و پرچالش میباشد چرا که کشورها برای جلوگیری از هدررفت منافع ملی خود سازوکار مطمئن و قابل اعتمادی را در متن توافق فی ما بین خود با یک یا چند کشور تعبیه میکنند (مسئلهای که در متن برجام به حداقل آن اکتفا شده است)و مجامع قضایی بینالمللی نظیر دیوان بینالمللی دادگستری (با شروطی که در اساسنامه این دیوان شروطی جهت دادخواهی پیشبینی شده است)مسیر را برای وزارت امور خارجه کشورمان بسیار دشوار کرده است.
۳-۲- البته درباره اینکه آیا دولت ترامپ میتواند بهصورت یکجانبه معافیتهای تحریمی صادر شده توسط دولت اوباما را قبل از فرارسیدن زمان انقضای آنها باطل کند، ابهام وجود دارد چرا که در قوانین داخلی این کشور اشارهای به این موضوع نشده که دایره شمولیت فرمان اجرایی جدید، معافیتهای تحریمی را که در حال حاضر اجرایی هستند، هم شامل میشود یا خیر.
نکته پایانی آنکه بیشتر از آنکه به الزام حقوقی امریکا-اروپا برای پایبند ماندن به برجام تعلق روحی داشته باشیم باید با مجموعه اقداماتی سیاسی-فنی نظیر «خروج ازNPT یا اجرای غنیسازی۲۰درصد»طرف غربی را در جهت «تغییر محاسبات ضد ایرانی»وادار کنیم.